ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده

حقوق شهروندی ما ایجاب می‌کند همه چیزمان باید استاندارد باشد ! این جمله شاه بیت همه صحبتهای آقای روحانی در همایش حقوق شهروندی بود . اما ایشان باز هم مثل همیشه دست روی نکاتی گذاشتند که ابتدا باید بودنشا ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب

هنوز هم نیاز ها و مصالحی که شکل گیری برجام را ایجاب می‌کرد ، همچنان مورد چون و چرا ست. اهمیت این بررسی از آنروست که همه  واقعیتها از فقدان تفاوت معنا دار در شرایط  قبل و بعد از برجام  حکایت  دارد و پر ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب

 اطلاع دولت از حس مسئولیت نمایندگان 

عامل محرک خوبی برای کار آمدی و توان عملیاتی آن میباشد.

ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...

طرح موضوع همه پرسی ازطرف آقای روحانی برای دومین باردرطول دوره ریاست جمهوری نشان میدهد ایشان علیرغم تمایل به بهره گیری ازاین ظرفیت قانون اساسی درمسیراهداف خود با اینکه توان فرصت سازی نداشته،اماهمچنان ب ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب

  اینکه برجام دستآورد مهمی نیست و تنها سندی مهار کننده برای پیشرفتهای علمی و فنی ایران بوده و صرفا در کنترل رفتار های سیاسی آن تا حدودی مؤثر است . در این صورت هم اتفاقا نبود برجام قابل قبولتر است ، زی ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب

روز های سخت ایران بیاد خواهد سپرد که هر یک از فرزندانش برای او چه کردند و این کار نامه برای تک تک ما تا پایان حیاتمان خواهد ماند ، که روزیکه ایران به کمک ما نیاز داشت برایش چه کردیم ؟ از کدامیک از هوس ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب

درك جاري بودن فرهنگ عاشورا در قالب شعار كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا به اين است كه بتواند اسباب هوشياري و اثبات عملي در مراقبت از اعمال باشد تا با ظاهر حسيني ، يزيدي عمل نشود. زيرا گاهي صحنه ها و دلبستگي شرايط ،آدمي را با هزار نيرنگ و فريب از كشف حقيقت باز ميدارد و زماني حقيقت آشكار ميشود كه فرداي عاشورا است . به يقين اين شعار تذكري است به لحظه عمل و دخالت در آرايش عرصه عمل تا راه درست در پرتو آن گم نشود ، بر اين اساس عاشورا هماره بر پاست  اما با ظرافت بيشتر. شايد مهمترين ظرافت عاشورا در غوغاي زمانه ما در جاهليت پيچيده شده در آراستگي گفتماني آن باشد. بايد متوجه بود كه " جنس عاشورا هميشه از خون و شمشير نيست ."  اما عاشورا برپاست ، وقتي در قالب بخشنامه ها استحقاقها بد ، هدفمند و جانبدارانه تعيين ميشوند و يا تغيير مييابند . عاشورا بر پاست اگر تفكر  رانتي امروز بر انديشه اموي تبعيض منطبق شود . عاشورا بر پاست تا مهر منافع مانع حق بيني ، پاكدستي و صداقت عملي باشد . عاشورا بر پاست اگر رد پاي دروغ، ريا ، تملق  و چاپلوسي در اعمال آدميان نهادينه شده است . عاشورا بر پاست وقتي محاسبه منافع قانونگذاز و دايره قدرت و ثروت  برمؤثر و همگاني شدن آن مقدم شمرده ميشود. عاشورا بر پاست اگر نود در صد بودجه عمومي كشورصرف تأمين هزينه معيشت كساني ميشود كه بر اساس گزارشهاي موثق فقط ٢٢ دقيقه در گير كارند. عاش ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب

گر به قدرت برسی مست نگردی مردی سخنان آقای روحانی درمجلس را براساس منطق درونی آن میتوان نشانه ارتقاء اندوخته های سیاسی ایشان تعبیروارزیابی کرد! ایشان با اعتماد به نفس بالا و استواری سخن کره شمالی را نصیحت کرد که با توجه به تجربه برجام ، فریب امریکا را نخورده و به آنها اعتماد نکند! چون اینکارعین دیوانگی است . البته ما دیوانه نبودیم ، بلکه تجربه ای درکار نبود؟! ... اینها فحوای قسمتی ازحرفهای آقای رئیس جمهوربود، ازتجربه ای که پشت سرگذاشته است. آقای روحانی نشان داد که ازآن دسته ازافرادی است که اصراربرتجربه های شخصی دارند والبته در قسمتی ازاین اندیشه مشاورانی مسؤلند که مرعوب کارفرمای خود شده وازآن روی اراده تأثیرگذاری را به کناری میگذارند تا چند صباحی بنام ودرمقام مشاور اسباب معیشت و شهرت وآینده سازی ! خود را فراهم کنند. وگرنه باید بموقع با ادبیات فاخرونافذ خود به وجه شایسته به آقای روحانی این معنا را انتقال میدادند که جایگاه ریاست جمهوری و منافع ملی مجال اصراربرتجربه شخصی نیست و تبدیل احتمالی این شیوه به الگوی عملی سیاستگذاری و تصمیم گیری ، واجد هزینه های آنی و آتی بسیاری خواهد بود. افسوس که افسون قدرت و مهرمنافع وهوس شهرت ونام ونامداری بسیاری را در جایگاههای ظاهرا بزرگ اسیرخود میکند تا همین خطای محاسباتی زیانباررا مرتکب شوند و قسمت اعظم حواسشان را زمانیکه ضرورت دارد بسیار جمع باشد، از ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب

حذف فیزیکی و جغرافیایی داعش نقطه عطفی است که تردیدهای اساسی در افسانه شکست ناپذیری امریکا و غرب ایجاد  کرده و از اعتبار ادعای ناظم جهان بودن آنها می کاهد. زیرا آنچه در عراق و سوریه شکست خورد ، حاصل پیوند قدرت سخت و نرم غرب بود که در قالب ابزاری بنام داعش بنا بر اعتراف سران غرب بصورت تاریخی فراهم آمده بود.غرب با ابزار داعش پروژه کوچک سازی و تضعیف دولتهایی را در منطقه مهم غرب آسیا کلید زد که حدس زده میشد  همگرایی  آنها سد بزرگی در مقابل اهداف منطقه ای غرب باشد و عملکرد جعمی و منفرد این دولتها نشان داد که اتحاد در سطوح مختلف منشاء آثار بزرگی است، از اینروست که  امکان شکل گیری همگرایی منطقه ای به کابوسی برای غرب و امریکا تبدیل شده است و چون بنا بر تفاوت در بینشهای دو طرف مسئله  ،خود شان امکان رویارویی با حامیان اسلام سیاسی را ندارند دست به دامن نیرو های از جنس مسلمانان شده اند و عربستان را برای اجرای مقاصد استراتژیک خود  بعنوان ابزار ممکن   اراده سیاسی خودشان مدیریت می کنند. آنچه در عراق  اتفاق افتاد ، اثبات کار آمدی دکترین نظامی مقاومت بود که غرب و تئوریهای نظامی آنها را به چالش می کشد .کاری  که  به انجام رسید و مشکلی  که حل شد،  واجد درسهایی  مهمی هستند که باید جدی گرفته شوند .از جمله اینکه دیپلماسی  هر چند ابزار مهمی است اما به تنهایی آنقدر نا کار آمد است که تقریبا پس از پنجاه سال ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب

بهانه این نوشتار بررسی پدیده ای در پهنه سیاست دهه اخیر در ایران است که ذیل عنوان احمدی نژادیسم در جریان است . اینکه چنین اتفاقی روی داده است فارغ از حسن و قبح آن ، چنان مهر خود را بر پیشانی سیاست ایران نقش کرده که انکارش به تحکیم و تعمیق  آن بیش‌تر کمک می رساند تا پذیرش آن . اما بحث در مورد  چیستی و چرایی چنین پدیده ای و یا امکان تکرار آن در آینده مباحث مهمی هستند که مطالعات بیش‌تری را طلب می‌کند . در این مؤجز به “ احمدی نژادیسم “ بعنوان واکنشی به ناکار آمدی قواعد  رایج سیاست داخلی و نقش آن در تسهیل تهدید منافع ملی اشاره خواهد شد .  البته در حدی که تذکری باشد برای علل ماندگاری پدیده مورد اشاره در حافظه تاریخی مردم ایران که احمدی نژاد با عبور از جریانات سیاسی مطرح به آنان روی آورده و دوباره مردم را در کانون توجهات سیاسی قرار داد . ابتدا باید این نکته را روشن گرد که ظهور پدیده احمدی نژادیسم از یک طرف ثمره رویکرد سیاسی و عملکرد متفاوت دولت ایشان در مقایسه با دولت‌های قبل و بعد اوست و از طرف دیگر حاصل تئوریزه شدن اندیشه حاکمیتی او پس از اتمام دوره حاکمیت او در قالب نقد سیاستهای او از طرف مخالفین . نقد های که با فاصله گرفتن هر چه بیش‌تر او از قدرت در عمل شدیدتر هم شده اند ! بی تردید این حضور پر رنگ در ادبیات سیاسی علیرغم عدم حضور ایشان در ساختار رسمی قدرت تؤام با دلایل مهمی است . بویژه ابهام در نقش رهبری امریکا از گذشته تا آینده...ادامه مطلب